زن در آیینه انقلاب

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

زن در آینه انقلاب اسلامی ایران

شنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۴۰ ب.ظ

پس از طلوع جمال پیامبر خاتم صلی الله علیه وآله، کاروان تمدن اسلامی فراز و نشیب های بسیاری را پیموده و به هر بیابان که وارد آمد، رحمت خداوند در آنجا نازل شد. وادی به وادی تاریخ، لبریز از شکوفایی، سرسبزی و برکات این کاروان است و بهمن 1357 اوج طراوت سرگذشت مسلمانان در عصر حاضر محسوب می شود. بهاری که دستان بزرگ مردی از سلاله پیامبرصلی الله علیه وآله آن را برای ملت ایران به ارمغان آورد و شمیم گلهای آن جهان را فرا گرفت و مستضعفان و محرومان از برکات آن بهره ها بردند.

جاهلیت جدید هر چند بر مرد و زن ظلم می راند اما زنان به واسطه ویژگی های شخصیتی و جنسی که دارند در این دوره بیشتر مورد تعدی و ستم قرار می گیرند و شاید به جرات بتوان ادعا کرد که ثمرات انقلاب اسلامی برای زنان بیشتر از مردان بوده است.

در این نوشتار بنا داریم که با بررسی وضعیت زنان در پیش از انقلاب، نقش و اثر آنان را در پیروزی انقلاب و سپس تاثیر انقلاب در تحول جایگاه فکری و عملی زن در ایران را تبیین نماییم و از آنجا که پیوندی ناگسستنی بین انقلاب اسلامی و امام خمینی رحمه الله وجود دارد، سعی شده است که هر یک از این ابعاد با توجه به دیدگاه آن بزرگوار بررسی گردد.

وضعیت زن پیش از انقلاب اسلامی

دهه های آخر قرن بیستم میلادی، همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی، عرصه حضور چهره هایی متفاوت و گاه متضاد از زنان در ایران بود. عظمت و وسعت تحولات انقلاب اسلامی ایران زمانی مشخص می شود که ساختار فکری و نحوه عملکرد این چهره ها تبیین شود.

در دهه هفتاد میلادی، هم زمان با اوج گیری موج سوم تمدن بشری، تقابل دو قشر سنتی و متجدد در جهان بالا گرفت. قشر «سنتی » نمادی از علاقمندان به پایبندی به سنن و آداب و رسوم گذشته، اعم از صحیح یا نادرست است، به طوری که آنها به تحولات جامعه توجهی نداشته و با هر گونه تغییر و تحول در شرایط به روال معمول مخالف هستند. اما قشر «متجدد» پیرو تحولات جدید و تابع مقتضیات آن است و از آنجا که خاستگاه این تحولات «غرب » است به ناچار این قشر نیز مطابق فرهنگ غرب رفتار می کند و با تحولات متعدد و نوین آن متحول می شود، اگر چه آن تحولات موافق با معیارها و ارزش های اخلاقی، سنتی و دینی وی نباشد.

کشور ایران و به خصوص زنان ایران نیز از این روال مستثنی نبودند و فضای فرهنگی - اجتماعی حاکم بر کشور در آن دوران چنان بود که بیشتر زنان یا بی قید و شرط از «غرب » پیروی می کردند و یا در چنبره آداب و رسوم غلط اسیر بودند.

عنوان «زن سنتی » در دوران رژیم پهلوی گروه عظیمی از زنان ایران را در بر می گرفت. ابعاد و محدوده عملکرد این گروه را سنت و آداب و رسوم رایج معین می کرد. ظاهر و پوشاک، رفتارهای اجتماعی و فکر و اندیشه ایشان به شدت تحت تاثیر سنت بود و از آنجا که سنن ایرانی با آداب اسلامی پیوندی عمیق و تاریخی دارد، اغلب این زنان نیز بنا بر سنت اجداد خویش حجاب را رعایت و از احکام اسلام پیروی می کردند، بی آنکه تفاوتی بین سنت های غلط و خرافی و احکام و آداب دینی بگذارند و باز بی آنکه آگاهی و شناختی نسبت به حقیقت و منشا هر یک از این دو داشته باشند. در نظر این گروه آداب و رسوم مربوط به «عید نوروز» همان قدر مقدس و لازم الاجرا بود که آداب و سنن مربوط به «ماه رمضان ».

تقلید از سنت های نادرست و پیروی ظاهری از آیین اسلام، بی هیچ معرفتی از حقیقت دین، بزرگ ترین مانع برای حضور و رشد زن سنتی در جامعه بود. زن سنتی اگر چه در برابر تغییرات مورد نظر شاه مقاومت می کرد اما به اصلاح جامعه و پیاده کردن اهداف اساسی اسلام نیز نیازی نمی دید. غل و زنجیری از سنت های نادرست به دست و پای این زنان بسته شده بود و همین امر مجال هر گونه رشد فکری، شکوفایی، پویای و مبارزه را از ایشان سلب می کرد. به همین سبب در زمینه های مختلف اجتماعی اثری از زن سنتی دیده نمی شود; زیرا اینان از فعالیت های اجتماعی و فرهنگی کاملا دوری می کردند و به بیان بهتر اصلا توان حضور در این عرصه ها را نداشتند و همین امر چهره ای ذلیل و ناتوان از زن سنتی - مذهبی را ترسیم می کرد به گونه ای که حتی تا چند سال پس از پیروزی انقلاب حضور یک بانوی تحصیل کرده محجبه در عرصه های علمی، اقتصادی یا اجتماعی موجب شگفتی می شد.

گروه دیگر زنان دوران رژیم پهلوی زنان «متجدد» یا «فرنگی مآب » بودند که بدون هیچ قید و شرطی از فرهنگ غرب پیروی می کردند. این گروه زن غربی را الگو قرار داده و سعی می کردند که با زن غربی همگام و هماهنگ و منطبق باشند.حضرت امام خمینی قدس سره در این باره می فرمایید:

«یکی از امور دیگری هم که باز من گفته ام این است که ما را جوری بار آورده بودند که یا باید فرنگی مآب باشیم یا هیچی. یک نفر جوان، یک نفر خانم اگر سرتا پایش فرنگی مآب است، این معلوم می شود خیلی عالی مقام است و اگر چنان چه مثل سایر مسلمان ها است، این خیلی عقب افتاده است.» (1)

زن متجدد پس از کشف حجاب رضاشاه در 17 دی 1314 متولد شد و «خدا می داند که به این ملت ایران چه گذشت. در این کشف حجاب حجاب انسانیت را پاره کردند.» (2)

هدف از کشف حجاب برداشتن موانع از سر راه رشد و ترقی و تحصیل زن نبود، هر چند که به ظاهر در تمامی زمینه های تحصیلی در مقاطع مختلف تا سطوح عالی، در زمینه های کاری و شغلی، در امور هنری اجتماعی و... راه برای او هموار بود اما آنچه که ارزش و ملاک برتری شمرده می شد و بلندگوهای نظام شاهنشاهی آن را تبلیغ می کردند در درجه اول ظاهر و جسم زن بود: «شاه برای زنان این خاصیت را قائل بود که می گفت: زن باید فریبا باشد.» (3) شرکت در مسابقه «دختر شایسته » و به بیان روشنتر «ملکه زیبایی » و برگزیده شدن در این مسابقه، آرزوی بسیاری از دختران متجدد بود، مسابقه ای که در آن ملاک نه کمال و هوش و حکمت و عقل و اندیشه که زیبایی چشم و لب و اندازه های بدن بود.

مفهوم آزادی زن در آن دوران، بیش از آن که حوزه های انسانی و اخلاقی را در برگیرد و راه رشد و ترقی زن را فراهم کند، زمینه ساز بهره برداری سهل تر و بردگی بیشتر زن شد: «ما دو قسم آزادی داریم که یک قسم مفیدش در غیر زمان این دو جنایتکار (4) بود و در زمان اینها این قسم از آزادی به کلی ممنوع بود و آن آزادی که آنها می خواستند که زن ها آزاد باشند که هر جوری بزک بکنند و بیایند توی خیابان ها و با جوان ها خدای نخواسته چه کنند. آن را آزادی قرار داده بودند.» (5)

زن در این دوران تبدیل به «شی ء» ای شد که به نام آزادی استفاده از آن به سهولت امکان پذیر گردید. کاربرد زنان در حوزه اقتصاد بسیار مطلوب تر از مردان بود چرا که زن نیروی کار ارزان تر و فرمانبردارتر از مرد، در تولید و صنعت است، نیرویی که پس از استفاده از توان فکر و بازویش، او را تحت تاثیر مد و تجمل قرار می دادند تا از یک سو هم خود مصرف کننده تولیداتش باشد و هم راحت تر از زن سنتی مورد بهره برداری جنسی قرار می گرفت. در این میان تنها گروه اندکی از زنان بودند که با معرفت حقیقی از دین و نیز تکیه بر آیین اصیل ملی از زمینه های فراهم شده بهترین استفاده را کردند. «زن مسلمان ایرانی » که در دوران ستم شاهی در اقلیت قرار داشت با حضور در صحنه های جهاد و مبارزه، همگام با مردان با طاغوت مبارزه می کرد، شهید می شد و یا زندان می رفت: «امروز زنان آزاده ما زندان ها را پر کرده اند.» (6) و یا عرصه های علم و حکمت را در می نوردید که نمونه بارز آن عالمه مجتهده بانو امین رحمة الله علیها- بودند.

و زنان ایران با چنین ساختار فکری و عملی در آستانه بروز انقلاب اسلامی قرار گرفتند، در حالی که هر یک از این گروه ها از سوی خیل عظیمی از هم فکران مرد خویش حمایت می شدند.
نقش زنان در پیروزی انقلاب اسلامی ایران

به واقع انقلاب اسلامی ایران که در سال 1357 به پیروزی رسید، جنبشی بود که در پانزده خرداد 1342 آغاز شد. زن مسلمان ایرانی نیز در این سالهای آتش زیر خاکستر، همگام با مردان در جهاد و مبارزه با طاغوت بود و هر چه به سال 1357 نزدیک می شد بر تعداد و بر شدت فعالیت این زنان افزوده می شد. با شعله ور شدن آتش انقلاب، زن مسلمان نیز که تا پیش از این با فعالیت های مخفی و به عنوان مادر شهید و یا همسر مبارزین در بند با رژیم شاه مبارزه می کرد، به خیابان ها آمد، با چادر مشکی، با فرزندش که او را در بغل گرفته بود، با مشتهای گره کرده و با فریاد «مرگ بر شاه »:

«شما در چه تاریخی چنین دیده اید؟ امروز زن های شیر دل طفل خود را در آغوش کشیده و به میدان مسلسل و تانک می روند، در کدام تاریخ چنین مردانگی و فداکاری از زنان ثبت شده است.» (7)

و همین حرکت ایشان نهضت را قوت و تداوم بخشید:

«آمدن شما خانم ها به خیابان ها و میدان های مبارزه موجب این شد که مردها هم قوت پیدا بکنند، تقویت بشوند، روحیه آنها هم با آمدن شما تقویت بشود.» (8)

«مردها به تبع زنها در خیابان ها می ریختند، تشویق می کردند زن ها مردان را، خودشان در صف های جلو بودند.» (9) شهادت شهید، ثمره دامان پر مهر و اندوخته دستان زحمتکش مادران فهیم و گرانقدری است که محبت مادری را با عشق الهی پیوند می زنند و روح و جان فرزندان خود را آماده می سازند که به قربانگاه شهادت قدم گذارند، و به همین جهت حضرت امام خمینی رحمه الله، بزرگ مصلح قرن در جای جای کلام خویش زنان را پیشگامان انقلاب معرفی می کند: (10)

زنانی که خود در تظاهرات در صف مقدم حاضر بودند;
زنانی که با حرکت خود، مردان را برای حضور و مبارزه تشجیع کردند;
زنانی که فرزندان خود را برای شهادت تربیت کردند;
زنای که با پاسداری از خون شهدا، انقلاب را تداوم بخشیدند...

امام رحمه الله می فرمایند: «ما نهضت خودمان را مدیون زن ها می دانیم.» (11) و همین نکته برای بیان نقش زنان در پیروزی انقلاب اسلامی از هر کلامی رساتر است .
انقلاب اسلامی و تحول جایگاه زن

هم زمان با پیروزی انقلاب و استقرار نظام اسلامی، دیدگاه سنتی خواستار شدت یافتن محدودیت زنان و عدم حضور ایشان در صحنه های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شد. این جریان در چند ساله آغازین استقرار جمهوری اسلامی شتاب بالایی داشت. از سوی دیگر خواسته های برخاسته از دیدگاه متجدد و فرنگی مآب نیز در مقابل عوارض و قوانین نظام اسلامی مانند حجاب و عدم حضور زنان در برخی مشاغل و فعالیتها، مقاومت می کرد. مشخص نبودن حدود واقعی حقوق و جایگاه زن در آن دوران، در نظام اسلامی به این امر دامن می زد. هر دو جریان علی رغم تضاد و تقابلی که داشتند در مقابل مواضع انقلاب مقاومت می کردند. هر دیدگاه بنا به تفسیر خود از زن، از جمهوری اسلامی در خواست هایی داشت و امام به سبب ویژگی های علمی و شخصیتی که داشتند توانستند با حرکت اصلاحی خود هر دو دیدگاه را تعدیل نمایند.

حضرت امام از منظر یک مصلح و راهبر، نگرش نوینی را در مورد زن ارایه کردند. حضور سازنده زن در صحنه های تاریخ و در ابعاد گوناگون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، مبارزاتی و... امری انکار ناپذیر است. اما مهم اندیشه ای است که بر مسند قرائت تاریخ نشسته است. امام خمینی رحمه الله زن را از زوایای پنهان تاریخ و حضور مبهم و کم رنگ آن در ناخود آگاه جامعه به صحنه خود آگاهی و فعال رساند.

رویکرد امام خمینی به مقوله زن دارای دو بعد است. ایشان در یک بعد تبیینی و تفسیری به فروافکنی دیدگاههای نادرست سبت به زن پرداخته و جایگاه زن را در تفکر اصلاحی خویش معین ساخته و در بعد دوم ساختار اجرایی و تربیتی و تهذیبی مناسب با شخصیت زن را ارایه نمودند.

حضرت امام در مبحث کلامی زن را همچون مرد در پیشگاه خلقت دانسته اند. از نظر ایشان زن و مرد هر دو انسان هستند و هر دو توان رسیدن به بالاترین مراحل رشد و کمال را دارند، (12) و در عالی ترین مراحل کمال زن الگو و اسوه شده و مردان نیز باید به وی اقتدا کنند:

«الگو حضرت زهراعلیها السلام است.» (13)

تعبیرات امام از مقام و منزلت حضرت فاطمه زهراعلیها السلام و معرفی ایشان به عنوان یکی از نمونه های انسان کامل و نیز برگزیدن روز میلاد آن حضرت به عنوان «روز زن » برای معرفی الگوی برگزیده زن در اسلام ریشه در این تفکر دارد و این در حالی است که پیش از انقلاب روز 17 دی، روز کشف حجاب، «روز زن » بود.

از دیگر مبانی اندیشه اصلاحی امام بازخوانی منزلت اجتماعی زن از منظر دین بود. اصل اساسی مورد نظر ایشان در مورد حضور زن در صحنه های سیاسی، مبارزاتی و... ممانعت از «شی ء وارگی » زن است و مطابق همین اصل است که برخوردهای متفاوت و گاه متضاد امام قابل توجیه می شود. در سالهای آغازین دهه چهل و در ابتدای نهضت مخالفت صریح حضرت امام با حق رای زنان (اشاره به لایحه دولت اسدالله علم مبنی بر شرکت بانوان در انتخابات) و نیز مخالف ایشان با تساوی حقوق زنان و سربازی بردن دختران برخاسته از همین اصل است، چنان که ایشان خود می گویند: «مگر با چهار تا زن فرستادن به مجلس ترقی حاصل می شود؟ مگر مردها که تا حالا بودند ترقی برای شما درست کردند تا زنهایتان ترقی درست کنند؟... ما با ترقی زنان مخالف نیستیم، با این فحشا مخالفیم با این کارهای غلط مخالفیم.» (14)

اما پس از پیروزی انقلاب و تغییر شرایط اجتماعی از آنجا که حضرت امام زمینه را برای رشد و حضور سازنده آنها آماده می بینند خواستار حضور فعال زنان در صحنه های مختلف می شوند:

«شما هم (زنان) باید رای بدهید. شما هم با سایرین فرقی ندارید، بلکه شما مقدمید بر مردها.» (15)

«شی ءوارگی » محصول نظام استثمارگر است که هم زن و هم مرد را مورد سودجویی قرار می دهد. حذف نظام ظالم و استثمارگر زمینه ساز حضور رو به کمال مرد و زن می شود. و از این رو حضرت امام در تبیین حدود جایگاه اجتماعی زن در یک نظام ایده آل می فرمایند: «در نظام اسلامی زن به عنوان یک انسان می تواند مشارکت فعال با مردان در بنای جامعه اسلامی داشته باشد ولی نه به صورت یک شی ء، نه او حق دارد خود را به چنین حدی تنزل دهد و نه مردان حق دارند که به او چنین بیندیشند.» (16)

و نیز: «اسلام زن را مثل مرد در همه شؤون - در همه شؤون - همان طوری که مرد در همه شؤون دخالت دارد زن هم دخالت دارد. » (17) و در این زمینه از یک سو دایره سخنان امام از توصیه فراتر رفته و وارد قلمرو الزام می شود: «زن باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت کند.» (18) و از دیگر سو ایشان این حضور را با کرامت و شرافت ویژه ای توام می سازند: «ما نهضت خودمان را مدیون زنها می دانیم. مردها به تبع زنها در خیابانها می ریختند.» (19)

از دیگر نکات مهم اندیشه امام در مورد نسبت میان زن و مرد است. در دیدگاه سنتی زن موجودی درجه دو تلقی می شود. در دیدگاه متجدد با آنکه دایره اختیارات زن افزایش یافته اما وی بیشتر نقش جایگزین را دارد که در مواقع ضرورت و اضطرار جای خالی مرد را پر می کند و در نهایت زن پس از مرد قرار دارد. در فمینیسم نیز - که امروزه به عنوان پیشروترین نهضت زنانه در دنیا شناخته می شود - زن برتر از مرد است بلکه در مقابل مرد قرار دارد و برای احقاق حقوقش باید با تمام قوا در مقابل مرد بایستد و جامعه ایده آل آن، جامعه یک جنسیتی و زنانه است.

از منظر امام زن و مرد به لحاظ انسانی نسبت تساوی دارند:«زن مساوی مرد است. زن مانند مرد آزاد است که سرنوشت و فعالیتهای خود را انتخاب کند.» (20)

حضرت امام با توجه با شناختی که از روحیات لطیف و خواسته های فطری و طبیعی یک زن - که مناسب جنگ و خونریزی نیست - دارند حضور فعال ایشان در صحنه های مختلف انقلاب و پس از آن در دفاع هشت ساله را با عبارات گوناگون ارج گذاشته بر جایگاه برتر ایشان تاکید می ورزند: «شما رهبران نهضت هستید، بانوان رهبران نهضت ما هستند، ما دنباله رو آنها هستیم، من شما را به رهبری قبول دارم و خدمتگزار شمایم.» (21)

به صورت طبیعی پس از تبیین و تفسیر جایگاه و منزلت اجتماعی زن از سوی امام خمینی رحمه الله، زمینه برای حضور فعال و سازنده زن در نظام اسلامی فراهم شد. به همین جهت ایشان از یک طرف حدود فعالیتهای علمی، اجرایی، سیاسی، حقوقی و... زنان را معین می سازند و از طرف دیگر با بررسی تنگناهای موجود، راه حل هایی مناسب را ارایه می کنند. در این مرحله امام به تعدیل نظرات مختلف می پردازند. مخاطبین امام در اینجا همگان هستند، بویژه آنان که نظرشان هماهنگ با امام نیست: «آنهایی که کارشکنی می کنند( اشاره به کسانی که به بهانه های مختلف با فعالیتهای اجتماعی زنان مخالف می کردند) اگر مسلمان هستند، این خدمت بزرگی که این خانمها و این بانوان دارند می کنند و پیش خدا خدمت شایسته است، از معاصی کبیره است که کارشکنی در این موضوع بکنند و اگر چنان چه آنها هستند که پایبند به اسلام نیستند و می خواهند هرزگی بکنند، فصل هرزگی گذشت، دیگر به شما اجازه نمی دهند بانوان ایران که کارهایی که سابق می کردید، این کارها را اعاده بدهید.» (22)

در نگرش امام خمینی رحمه الله، هر چند زن حق حضور در تمامی امور را دارا می باشد اما مقام مادری دارای جایگاه ویژه ای می باشد و به همین سبب مادری را بالاترین شغل، شغلی شریف، شغل معلمی، بالاتر از معلمی و شغل انبیا و انسان سازی می داند و به همین سبب مادر بودن و تربیت فرزندان را اصلی ترین وظیفه زن و جدا کردن فرزند را از مادر از عوامل انحطاط جامعه می داند: «در طول این سلطنت، اینها کوشش کردند که مادران را از بچه ها جدا کنند، به مادرها تزریق کردند که بچه داری چیزی نیست، شما توی ادارات بیایید و اینها بچه های معصوم را جدا کردند از دامن مادران و بردند در پرورشگاه ها و جاهای دیگر و اشخاص اجنبی و غیر رحیم آنها را به تربیت فاسد تربیت می کردند. بچه ای که از مادرش جدا شد پیش هر که باشد عقده پیدا می کند، عقده که پیدا کرد مبدا بسیاری از مفاسد می شود. بسیاری از قتلهایی که واقع می شود، از روی همین عقده هایی است که پیدا می شود و بسیاری از عقیده ها از این پیدا می شود.» (23)

در مجموع انقلاب اسلامی ایران موجب تحولاتی در فرهنگ و ساختار فکری جامعه و به طور اخص زنان گردید که جهشی باور نکردنی را در وضعیت ایشان پدید آورد. افزایش تعداد تحصیل کرده ها، دانش آموزان و دانشجویان، اساتید، هنرمندان، شاغلان و فعالان اقتصادی و اجتماعی، توجه خاص به وضعیت حقوقی زنان و تصویب قوانین متناسب با وضعیت روز ایشان همانند قانون «تعیین مهریه به نرخ روز»، توجه به وضعیت اشتغال زنان و تصویب قوانین کار متناسب با شان مادری و همسرداری زنان، همچون استفاده از تعطیلات دوران زایمان، کار نیمه وقت، بازنشستگی پیش از موعد و ... از دستاوردهای انقلاب برای زنان بوده است، هر چند که تا ایجاد وضعیت مطلوب فاصله بسیار است.
کلام آخر

روند اصلاحی اندیشه حضرت امام در دوران ده ساله اول نظام جمهوری اسلامی و تداوم آن به وسیله خلف صالح ایشان حضرت آیت الله خامنه ای - دام ظله العالی - موجب شده که زمینه رشد زنان فراهم گشته و این نیز ظهور استعدادهای ایشان و حضور فعال در صنعت، علوم، سیاست، هنر و... را به دنبال داشت. اما به نظر می رسد سمت و سوی این روند در حال حاضر بیشتر متوجه حضور زن در جامعه می باشد و در مقابل توجه به وظایف اصلی زن یعنی مادری و همسری کم رنگ شده است. هر چند سیاست اجتماعی جهانی، زنان را از شاخصه های توسعه می داند اما باید توجه داشت که پایبندی به اصول اندیشه امام در مورد زن، جامعه بشری را به سمت توازن اجتماعی سوق می دهد و در این مورد سیاست گذاران نظام نباید دستخوش جو حاکم جهانی شوند.

حضرت امام در پاسخ فقهای شورای نگهبان در مورد یکی از تنگناهای طلاق می گوید:«طریق احتیاط آن است که زوج را با نصیحت والا با الزام وادار به طلاق نمایند و در صورت میسر نشدن به اذن حاکم شرع طلاق داده شود و اگر جرات بود مطلبی دیگر بود که آسانتر است.» (24) بی شک عبارت «اگر جرات بود» حاکی از ضعف امام نمی باشد، بلکه دلیلی بر وجود جو نامناسب فرهنگی است و ایشان به سبب نگرانی از لوث شدن مطلب از بیان آن خود داری کرده اند. بنابراین تداوم اندیشه امام نیازمند همت صاحبان اندیشه، برای ایجاد زمینه های مناسب فرهنگی و رفع مشکلات و تنگناهای حقوقی زنان می باشد.

«و امید آن است که جامعه زنان، از غفلت و خواب مصنوعی که از جانب چپاولگران بر آنان تحمیل شده است، برخیزند و همگان دوش به دوش هم، به داد بازی خوردگان برسند و زن را به مقام والای خود هدایت کنند و امید است که زنان سایر کشورهای اسلامی، از تحول معجزه آسایی که برای زنان ایران در اثر انقلاب بزرگ اسلامی حاصل شد، عبرت گرفته و بکوشند تا جامعه خود را اصلاح نمایند و کشورهای خود را به آزادی و استقلال برسانند. رحمت و برکت حق تعالی نثار زنان با شخصیت اسلام و ایران.» (25)

پی نوشت ها:

1) امام خمینی رحمه الله، تبیان دفتر هشتم: جایگاه زن در اندیشه امام خمینی رحمه الله، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی رحمه الله، چاپ چهارم 1376، ص 227.

2) همان، ص 232.

3) همان، ص 258.

4) رضا شاه و محمدرضا پهلوی .

5) تبیان دفتر هشتم، ص 263.

6) همان، ص 85، 7 / 10 / 57.

7) همان، ص 176.

8) همان، ص 171.

9) همان، ص 169.

10) رک: همان، صفحات 167 الی 175.

11) همان، ص 169.

12) رک: همان.

13) همان، ص 25.

14) همان، ص 247.

15) همان، ص 68.

16) همان، ص 65.

17) همان، ص 58.

18) همان، ص 67.

19) همان، ص 169.

20) همان، ص 83.

21) همان، ص 169.

22) همان، ص 75.

23) همان، ص 136.

24) پیام زن، شماره 63، ص 6، به نقل از: مجموعه نظریات شورای نگهبان، دکتر مهرپور.

25) امام خمینی، تبیان دفتر هشتم، ص 36، 60 /2 /4.


منبع: شمیم یاس - بهمن و اسفند 1380، پیش شماره 8

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی